Friday, April 19, 2013

آسیب‌شناسی زبان پارسی کنونی – بخش دوم

شنبه ۲۹/فروردین/۱۳۹۲ - ۱۹/اپریل/۲۰۱۳

(بخش نخست)

مشکل اینجا است که برخی از ما زبان گفتاری‌مان با زبان نوشتاری‌مان بسیار متفاوت است. البته تفاوت زبان گفتار و نوشتار در همه‌ی زبان‌های دنیا هست اما به گمان من نه تا این اندازه که امروزه در زبان پارسی دیده می‌شود. یک علت اصلی این گسست در زبان پارسی، همان چیرگی و سوار شدن زبان عربی بر دستور زبان و واژگان پارسی است. برای نمونه، اگر به مغازه‌ی شیرینی‌فروشی بروید و بخواهید در آنجا سیگاری روشن کنید، فروشنده شاید به شما بگوید «لطفا اینجا سیگار نکشید» اما وقتی این فروشنده بخواهد همین را بر کاغذی بنویسد، نتیجه‌اش می‌شود «استعمال دخانیات اکیداً ممنوع»!!! که هیچ یک از واژه‌های آن پارسی نیست و در زبان روزمره به کار نمی‌رود. زمانی به نظر برخی، عربی‌نویسی نشانه‌ی سواد و «فضل» بود و امروزه هم انگلیسی‌پرانی به این ملغمه افزوده شده و نشانه‌ی «کلاس» است. و همچنان «پارسی‌نویسی» مزیت و ارزشی نیست.

کافی است به نوشته‌های روزنامه‌ها و سایت‌های اینترنتی نگاهی بیاندازیم.

علی رغمِ اهمیتِ نظریِ قرائتِ جدیدِ مطرح شده در موردِ ...، کماکان این سوال مطرح است که آیا این قرائت، در عمل نیز موجب تغییرات معنی‌داری ... خواهد شد؟

علاوه بر رصد شدن لایک‌های فیس بوکشان، اطلاعات جمعیت‌شناسی این افراد هم جمع‌آوری شده و برای مشخص شدن ویژگی‌های شخصیتی‌اشان از آنها تست‌های روان‌شناسانه مخصوص گرفته‌اند.

برند معروف «هرمس» فرانسه در معرفی کلکسیون پاییزه سال 2013 خود پارچه‌ای را معرفی نموده به نام «طرح تبریز» ... «هرمس» اعلام کرده که این طرح را از یک فرش آنتیک قدیمی بافت تبریز وام گرفته و از همین رو آن را «طرح تبریز» نام نهاده است.
جمله‌های بالا را می‌توان بی تلاش فراوان به شکل پارسی‌تری درآورد.

این موضوع را نباید تا یکی کردن زبان گفتار و نوشتار پیش برد که به نظر من اشتباه است. متاسفانه با گسترش وبلاگ‌های پارسی، نوشتن به زبان گفتاری و رعایت نکردن زبان نوشتاری هم رایج شده است. در برخی از این وبلاگ‌ها می‌توان ناکامی دستگاه آموزشی را هم دید. برخی از جوانان امروز نمی‌توانند زبان پارسی را به درستی بنویسند و گذشته از غلط‌های املایی و واژگانی، غلط‌های زبانی و دستوری هم دارند. البته گاهی در این میان، غلط‌های املایی را به گردن خط پارسی می‌اندازند که در اینجا بدان نمی‌پردازم.

این گونه گفتاری نوشتن به رسانه‌های خبری مانند بی.بی.سی هم رسیده است که بیشتر گویندگان تازه‌ی آن - که جوان هم هستند - خبرها را با لحن گفتاری و روزانه می‌خوانند. در صورتی که در بیشتر زبان‌ها، لحن اخبار و گزارش معمولا رسمی و نوشتاری است.

حتا دستور زبان پارسی را هم با واژه‌های عربی برایمان نوشته‌اند. وقتی در دبستان به کودکی بگویید در جمله‌ی «دیروز مادر عروسک را به پروین داد» فعل و فاعل و مفعول و قید را پیدا کن وی هیچ درکی از اینها نخواهد داشت زیرا این واژه‌های دستوری به زبان عربی است.

یکی از ادعاهایی که درباره‌ی زبان عربی می‌شود «دقت معنایی» آن است. اما باید دانست که در دوران آغازین اسلام و به ویژه پیش از «جنبش ترجمه» که کتاب‌های فراوانی از زبان‌های پارسی میانه و یونانی و سُریانی به عربی برگردانده شد، زبان عربی برای بیان بسیاری از مفهوم‌های بیرون از زندگی قبیله‌ای و بیابانی و چادرنشینی، واژه‌ای نداشت و این طبیعی است زیرا دامنه‌ی واژگان هر زبانی بستگی دارد به مفهوم‌هایی که سخنگویان آن زبان با آنها سروکار دارند. برای نمونه چون ایرانیان با شتر سروکار نداشتند واژه‌های چندانی برای شتر در زبان پارسی نبوده است اما چون زندگی عربان به میزان زیادی با شتر و شترسواری سروکار داشته است واژه‌های فراوانی برای شتر در این زبان وجود دارد که سن و سال و وضعیت‌های مختلف شتر را نشان می‌دهد. برای نمونه:

اِبن ُاللَبون: شتر به سال سوم درآمده
اِبن ُ مَخاض: شتربچه که مادرش گشنی یافته باشد. شتربچه‌ی به سال دوم درآمده
اخلَف: شتر به کرانه میل‌کننده
اذَب: شتر ماده‌ی کلان سال
اَشکَل: شتری که سیاهی او به سرخی آمیخته باشد

اما همین زبان عربی برای بیان جنبه‌های شهرنشینی مانند دیوان و باژ و مانند آن چیزی نداشت و بیشتر واژه‌های آن پس از اسلام ساخته شده است و یا از زبان پارسی وام گرفته شده مانند «جزیه» - که از «گزیت» پارسی آمده - یا از پارسی ترجمه شده است مانند «عُشر» که ترجمه‌ی «دهویه»ی پارسی است. (ن.ک. «انتقال دیوان از پارسی به تازی در دوران حجاج یوسف ثقفی»)

حتا به نوشته‌ی کارلو آلفونسو نَلّینو، خاورشناس بزرگ ایتالیایی، در زبان عربی واژه‌ی «ربیع» گاهی به معنای «بهار» و گاهی به معنای «پاییز» بوده است! یا واژه‌ی «قرن» به معنای «ده سال، پنجاه سال، صد سال» است که امروزه بیشتر به معنای «صد سال» به کار می‌رود. این گونه معناهای متضاد، به ویژه در تاریخ‌نویسی تاثیر منفی زیادی دارد. فکرش را بکنید که در متنی آمده باشد که یک قرن پس از ربیع سال ۳۰ هجری. حالا منظور ده سال است یا پنجاه سال یا صد سال؟ منظور پاییز است یا بهار؟

بیشتر واژه‌های زبان عربی دارای معناها و مفهوم‌های متضاد و گوناگون و گاه بی‌ربط به هم هستند. برای نمونه «غَول» این معناها را دارد: کشتن، دردسر، شراب خوردن، خاک فراوان، زمین شیب‌دار. البته در هر زبانی هر واژه دارای معناهای متفاوت است اما این معناها بیشتر با گذشت زمان و به صورت بسط معنایی یک مفهوم پدید می‌آیند و گاهی دو واژه که ریشه‌شناسی متفاوتی دارند با گذشت زمان به یک شکل درمی‌آیند. اما در مثال بالا «شراب خوردن» و «خاک فراوان» و «زمین شیب‌دار» ربطی به هم ندارند. متاسفانه این آشفتگی معنایی پس از اسلام به زبان پارسی هم راه یافته است و یک واژه گاه به چندین معنای متفاوت و متضاد به کار می‌رود.

(ادامه دارد)

2 نظر:

Anonymous said...

بیماری عجیبی است!
مثلا همین پیامک!!
نمی دانمم چرا مجریان صدا سیما آن را ارسال می کنند!
من که خودم ترجیح می دهم بفرستم!

بیماری ارسال کردن به جای فرستادن!

Anonymous said...

رواج گویش گفتاری (صدا و سیمایی) در دراز مدت آسیب جدی به زبان فارسی خواهد زد و مطمئن باشید پنجاه سال بعد کتاب های درسی را هم با گویش گفتاری می نویسند چون جوانان امروز نویسندگان فردا هستند.