Wednesday, February 08, 2012

شترگاوپلنگی به نام بینامتنیت و ترامتنیّت

چهارشنبه ۱۹/بهمن/۱۳۹۰ - ۸/فوریه/۲۰۱۲

در بحث نقد ادبی اصطلاحی هست که در انگلیسی intertextuality خوانده می‌شود و منظور از آن درک متن بر پایه‌ی متن‌های دیگری است که نویسنده از آن استفاده کرده است. این واژه را نخستین بار خانم یولیا کریستِوا (Julia Kristeva) در سال ۱۹۶۶ م. / ۱۳۴۵ خ. برنهاده است.

وقتی کسی با زبان پارسی و دستور زبان و واژه‌سازی آن آشنا نباشد و بخواهد برای این واژه برابرسازی کند ناگهان با شترگاوپلنگ یا فرانکنشتاینی روبرو می‌شویم مانند «بینامَتنیّت»! من نمی‌دانم چه کسی این برابر را ساخته است اما هر کسی آن را ساخته شناخت درستی از دستگاه واژه‌سازی زبان پارسی نداشته و به نظر من این واژه نشانگر بی‌ذوقی سازنده‌ی آن است. سازنده‌ی این اصطلاح چندش‌آور کاربرد میانوند «ـا» را نمی‌دانسته و نیز نمی‌دانسته که «بین» پیشوند (پارسی) نیست بلکه حرف اضافه‌ (ی عربی‌تبار) است. هم چنین پسوند ترکی عثمانی/عربی «ـیّت» را هم بر آن آش شله‌قلمکار افزوده است. در حالی که برابر مناسب‌تر به نظر من «اندرمتنیگی» خواهد بود که از چند بخش زیر تشکیل شده است:

- اندر: پیشوند به معنای «در میان» و برابر همان inter انگلیسی
- متن: برابر text انگلیسی
- ـی: پسوند نسبی و دارای همان کارکرد al- در زبان انگلیسی
- ـگی/ـیگی: پسوند اسم‌ساز از صفت

پیشتر درباره‌ی پسوند «ـیّت» و ایرادهای آن و پیشنهاد «ـیگی» نوشته‌ام که علاقه‌مندان می‌توانند آن را در این نشانی بخوانند. جالب آن که در گویش پارسی در تاجیکستان هم از این پسوند «ـیگی» استفاده می کنند و برای نمونه از صفت «خالی» نام «خالیگی» را ساخته و به کار می‌برند. گویا مردم شهرضا (قمشه) هم این واژه‌ی «خالیگی» را به کار می‌برند. در شعری محلی عبارت «با همه دس خالیگی» دیده می‌شود.

یکی از کارشناسان در زمینه‌ی نقد ادبی دکتر بهمن نامور مطلق، استاد دانشگاه ملی (شهید بهشتی) است. در گفت‌وگویی تازه با وی که در صفحه‌ی ۱۴ شماره‌ی ۱۴۳۹ روزنامه‌ی شرق به تاریخ سه‌شنبه ۲۰ دی ماه ۱۳۹۰ خ. / ۱۰ ژانویه ۲۰۱۲ م. چاپ شده است چنین آمده است:

پرسش: چرا در برگردان اصطلاحات ادبی و اثرگان تئوری‌های نقد ادبی به تفاهم و اشتراک نظر نمی‌رسید. مثلا حلقه‌ی شما واژه‌ی Deconstruction را «واسازی» و گروه دیگر «ساختارشکنی» معنا می‌کند که نتیجه‌اش سردرگمی خواننده است.

پاسخ: ... ما متاسفانه در کشور هیچ نظام هماهنگ و مرتبط به صورت شبکه‌ای وارد به واژه‌های فنی نداریم. ظاهرا باید فرهنگستان زبان و ادب فارسی این هماهنگی را ایجاد می‌کرد که تاکنون در مورد این رشته‌های نو كار خاصی صورت نگرفته است. ما قصد داشتیم، حداقل در حوزه‌ی نشانه‌شناسی - كه موضوع اصلی «حلقه‌ی نشانه‌شناسی تهران» است - یک «فرهنگ نشانه‌شناسی» تالیف و تدوین کنیم.

این گوناگونی و ناهمسانی برابرهای پارسی برای واژه‌ی بیگانه یکی از مشکل‌های مهم امروزی زبان پارسی در زمینه‌ی ترجمه‌های فنی است و تا حدی زیادی فرهنگستان مسئول رسیدگی به آن است.

من شناختی از این زمینه‌ی فنی و تخصصی (نقد ادبی) ندارم و نمی‌خواهم کار دکتر بهمن نامور مطلق را ارزیابی کنم اما به لطف دوست عزیز «رفیق فردوسی» دو مقاله از وی را در همین زمینه خواندم. متاسفانه دکتر نامور مطلق در مقاله‌های خود هم یکدستی برابرسازی را رعایت نکرده است.

مقاله‌ی نخست در زمستان ۱۳۸۶ خ. / ۲۰۰۸ م. چاپ شده با عنوان «ترامتنیت: مطالعه‌ی روابط یک متن با دیگر متن‌ها» که اینجا ترامتنیّت را برابر Transtextuality آورده است. در چکیده‌ی پارسی این مقاله با اصطلاح‌های دیگری روبرو می‌شویم:

پس از آن «ژرار ژنت» (Gerard Jeant) با گسترش دامنه‌ی مطالعاتی کریستوا هر نوع رابطه‌ی میان یک متن با متن‌های دیگر یا غیر خود را با واژه‌ی جدید «ترامتنیّت» (Transtextualité) نامگذاری نمود و آن را به پنج دسته تقسیم کرد که بینامتنیّت یکی از اقسام آن محسوب می‌شود. اقسام دیگر ترامتنیّت عبارتند از:

- سرمتنیت (Arcitextualité)

- پیرامتنیت (Paratextualité)

- فرامتنیت (Metatextualité)

- و بیش‌متنیت (Hypertextualité)

که هر یک تقسیم‌بندی‌های دیگری را شامل می‌شود.

در اینجا برای پیشوند meta از برابر «فرا-» استفاده کرده است و برای پیشوند hyper از «بیش-». دکتر ادیب سلطانی و دکتر حیدری ملایری برای این دو پیشوند یونانی به ترتیب «مَتا» (با ریشه‌ی پارسی کهن و همریشه با پیشوند یونانی) و «هیپر» (وام از یونانی) را به کار می‌برند. پیشنهاد من برای hyper «اَپَر-» (apar) است که در پارسی کهن و ایرانی کهن به همان معنای «اَبَر» و همریشه با واژه‌ی یونانی است. «اَپَر» در پارسی میانه به صورت «اَبَر» و در پارسی نو به صورت حرف اضافه‌ی «بَر» درآمده است. امروزه «اَبَر» برابر super به کار می‌رود که این پیشوند از نظر ریشه شناسی شکل لاتین پیشوند یونانی hyper است. بنابراین برابرهای پیشنهادی من برای اصطلاح‌های بالا چنین است:

- ترامتنیگی
- سرمتنیگی
- پیرامتنیگی
- مَتامتنیگی
- اَپَرمتنیگی / هیپرمتنیگی

شاید خوانندگان اعتراض کنند که این برابرها «سخت» و «سنگین» (یا «ثقیل») اند اما باید توجه داشت که واژه‌های اصلی انگلیسی نیز در زبان مبدا و برای کسانی که زبان مادریشان انگلیسی است چندان «آشنا» و «سبک» نیستند زیرا اینها واژه‌های فنی و ویژسته (تخصصی) اند. در این باره پیشتر نیز جستاری نوشته‌ام به نام «قبول عامه» که علاقه‌مندان می‌توانند آن را بخوانند.

اما در مقاله‌ی بعدی دکتر بهمن نامور مطلق که سه ماه پس از این مقاله یعنی در بهار ۱۳۸۷ خ. / ۲۰۰۸ م. چاپ شده و عنوان آن چنین است: ««باختین، گفتگومندی و چندصدایی: مطالعه‌ی پیشابینامتنیت باختینی» شاهد ناهمسانی کاربرد و برابرهای پارسی هستیم. در همان عنوان مقاله از اصطلاح «پیشابینامتنیت» (!) استفاده شده است حال آن که در عنوان انگلیسی مقاله چنین آمده است:‌

Bakhtine, Dialogism and Polyphony: the Study of Bakhtine’s Intertexuality

یعنی در عنوان مقاله یکدستی رعایت نشده است. در چکیده‌ی پارسی مقاله «فرازبان‌شناسی» و «فرامتنی» آمده است که در برابر آنها در چکیده‌ی انگلیسی hyper-linguistic و intertextual را می‌بینیم. در اینجا چند مشکل دیده می‌شود:

- نخست آن که برای هر دو پیشوند inter و hyper از پیشوند پارسی «فرا-» استفاده شده است که اشتباه است. زیرا این دو پیشوند انگلیسی معناهای بسیار متفاوتی دارند.

- «فرامتنی» را برابر intertextual گذاشته است که بر پایه‌ی مقاله‌ی نخست می‌بایستی برابر metatextual می‌بود.

- برای پیشوند hyper که در مقاله‌ی نخست برابر «بیش-» را گذاشته بود اینجا «فرا-» را گذاشته است.

باز در جمله‌ی دیگری از چکیده‌ی پارسی از عبارت «فرامتن‌های اجتماعی» استفاده شده اما در چکیده‌ی انگلیسی عبارت social hypertexts را می‌بینیم.

هدف من هرگز خرده‌گیری بر کارهای پژوهشی دکتر بهمن نامور مطلق نیست. بلکه بر پایه‌ی دو مقاله‌ی وی خواستم به چند نکته و مشکل در زمینه‌ی واژه‌سازی فنی در زبان پارسی اشاره کنم:

- نبود یکدستی و هماهنگی در کار واژه‌سازی میان چندین پژوهشگر و حتا در کارهای یک نفر. شاید این موضوع اندکی طبیعی باشد زیرا زبان‌های اروپایی نیز یک شبه به یکدستی کنونی نرسیده‌اند و زبان پارسی در راه پیشرفت است.

- بی‌توجهی به دستور زبان و واژه‌سازی زبان پارسی باعث پیدایش ترکیب‌های ناخوشایند و ناهموار می‌شود.

- نیاز به گسترش دامنه‌ی واژگانی و نیز پیشوندها و پسوندهای تازه (به ویژه بر پایه‌ی زبان‌های باستانی و میراث آنها در گویش‌های ایرانی). وگرنه شاهد بیش‌-کاربرد (کاربرد بیش از حد) پیشوندهای مانند «فرا-» در برابر چهار-پنج (یا شش-هفت) پیشوند متفاوت در زبان انگلیسی خواهیم بود.

- نمودی از مثَل معروف «خشت اول گر نهاد معمار کج / تا ثریا می‌رود دیوار کج». اگر در ساخت «بینامتنیت» دقت می‌شد ترکیب‌های دیگر در این زمینه بهتر ساخته می‌شدند. نمونه‌ی زشت‌تر کاربرد پسوند «ـیت» واژه‌ی «مدرنیّت» (!) در برابر modernity ساخته‌ی داریوش آشوری است. حتا در جایی واژه‌ی «اکنونیّت» (!!) را دیدم که گویا ترجمه‌ی actualité باشد.

پی نوشت
دکتر حیدری ملایری در یادداشتی یادآور شدند که برابر پیشوند para در پارسی باید از «پارا» یا «پَرا» استفاده کرد و پیشوند «پیرا» برابر پیشوند peri است.

دیگر آن که منظور من آن بود که دو پیشوند hyper یونانی‌تبار و super لاتین تنها از نظر ریشه‌شناسی با هم برابر اند وگرنه از نظر کاربرد در واژه‌های علمی و فنی دو معنا و کاربرد متفاوت دارند.

6 نظر:

رفیق فردوسی said...

با درود

سپاس فراوان
برابرنهادها به نظر من خیلی جالب اند و اگر عده ای آنها را به کار بگیرند جا می افتند

رفیق فردوسی said...

سپاس

اپرمتنیگی خیلی جالب بود

رفیق فردوسی said...

ای کاش دکتر حیدری ملایری هم اَپَر را به جای هیپر
به کار می بردند که هم از مایه ی ایرانی ست و هم زیباتر است

رفیق فردوسی said...

در اینجا هم ، از نوشته های تاجیکان این جمله ی زیبا آمده

"و این خالیگی باید هرچی زودتر پُر کرده شود.

http://www.abdulov.tj/bk14_7.php

امیر قربانزاده said...

دوست گرامی نوشته‌تان خواندنی و گیرا است. می‌خواستم نکته‌ای را درباره‌ی واژه‌ی تخصصی بگویم. طبق فرهنگ انگلیسی به پارسی آریانپور واژه پارسی پیشنهادی برای متخصص "ویژه‌گر" و برای تخصص "ویژه‌گری" است که بسیار زیبا و پذیرفتنی هستند. بر این پایه می‌توان برای واژه‌ی تخصصی نیز "ویژه‌گرانه" را بکار برد. آیا این واژه بهتر از "ویژسته" نیست؟ اگر "ویژسته" را بهتر می‌دانید برای واژه‌های متخصص و تخصص چه پیشنهادی دارید؟

shahrbaraz said...

به امیر قربانزاده

خوشحالم که این نوشتار برایتان گیرا و سودمند بوده است.

درباره‌ی ویژه‌گر و ویژه‌گری به نظر من برابر درستی نیستند. اگر ویژه‌کار و ویژه‌کاری بود باز بهتر بودند. «ویژسته» از پیشنهادهای دکتر میرشمس‌الدین ادیب سلطانی به جای «تخصصی» است و به جای «تخصص» هم از «ویژستگی» می‌توان استفاده کرد. به گمانم برابر پیشنهادی دکتر ادیب سلطانی برای «متخصص» واژه‌ی «ویژستار» باشد. باید نگاه کنم.

پیروز باشید
شهربراز