Friday, August 17, 2007

جورج راولينسون - بخش چهارم

جمعه ٢۶/امرداد/١٣٨۶ - ١٧/آگوست/٢٠٠٧

بخش یکم: معرفی کتاب
بخش دوم
بخش سوم

بعد از شاپور دوم به ترتیب اردشیر دوم، شاپور سوم، بهرام چهارم (ورهران که چون مدتی شاه استان کرمان بود به کرمانشاه نیز معروف بود)، و یزدگرد یکم به شاهی رسیدند. یزدگرد مدتی مسیحی شد و زرتشتیان را آزار داد. اسقف مسیحیان چنان زیاده روی کرد که می‏خواست آتش آتشکده‌ی تیسفون را نیز خاموش کند. از این رو موبدان به او لقب یزدگرد بزهکار دادند. بعد یزدگرد دوباره زرتشتی شد و مسیحیان را پیگرد داد. راولینسون می‏نویسد که به او لقب الخشن و الاثیم داده شد. نمی‏دانم چرا این لقب‏ها را به عربی نوشته است.

بعد از یزدگرد یکم پسرش بهرام پنجم به شاهی رسید. پس از بهرام پنجم، یزدگرد دوم، پیروز، بلاش شاهی کردند.

کواذ (قباد)
در سال ۴٨٧ م کواذ (قباد) پسر بلاش به شاهی رسیدند.
در تمام این سالها جنگ‏های ایران و روم ادامه داشت هرچند گاهی برای مدت کوتاهی صلح می‏شد. اما ایران از سوی شرق نیز مورد حمله‏ی ترکان بود. به همین خاطر از جنگ پیوسته خسته شده بودند و بسیاری از ثروت کشور صرف جنگ می‏شد. در این زمان موبدی به نام مزدک ظهور کرد که شعارش تقسیم ثروت و زمین بین مردم بود. کواد به مزدک گرایش پیدا کرد و برخی بهبودهایی داده شد. به گفته‏ی فردوسی:
سه یک بود یا چهار یک سهم شاه ---------- قباد آمد و ده یک آورد راه
یعنی مالیات از ٣٠% و ٢۵% به ١٠% کاهش یافت. اما پیروان مزدک زیاده‏روی کردند و کشور را به آشوب کشیدند. موبدان و اشراف شوریدند و کواذ را از تخت برداشته و در سال ٤٩٨ م برادرش زاماسب را نشاندند. کواذ به زندان معروف ساسانیان به نام «دژ فراموشی» انداخته شد. اما کواذ از زندان فرار کرد و با کمک شاه هفتالیان دوباره در سال ۵۰۱ م به قدرت رسید. از این پس کواذ نظرش عوض شد و مزدکیان سرکوب شدند. هر چند خود مزدک آسیبی ندید. در سال ۵۰۴ کواذ با رومیان جنگید و شهر نصیبین را گرفت و آن را در ازای دریافت هزار پاوند (۵۰۰ کیلوگرم) طلا به رومیان پس داد.

خسرو انوشیروان
کواذ در سال ۵٣١ م درگذشت و چهار پسر از او برجا ماند. کوچکترین آنها خسرو نام داشت و مادرش زیباترین زن و سوگلی کواذ بود. از این رو خسرو به عنوان شاه انتخاب شد. خسرو مزدکیان را به تمامی سرکوب کرد و از این رو موبدان زرتشتی به او لقب انوشه روان (دارای روان بی مرگ) دادند.

خسرو انوشیروان بعد از شاپور دوم بزرگترین شاه ساسانی است. وی شکست‏های فراوانی به رومیان و ترکان وارد کرد. از جمله آن که در سال ۵۲۵ م انطاکیه را گرفت و گنج‏های کلیساهای آنجا را غارت کرد. سر راه به انطاکیه نیز شهرهای فراوانی را گرفت و مردم آنجا را مجبور به پرداخت غرامت کرد. سپس روم را مجبور کرد که هزینه‏ی جنگ را به او بپردازد! این هزینه ۵٠٠٠ پاوند (٢۵٠٠ کیلوگرم!) طلا بود. همچنین روم باید سالانه ۵٠٠٠ پاوند (٢۵٠٠ کیلوگرم) طلا به ایران بابت پاسداری از مرزهای دریای کاسپین یا مازندران بپردازد. زیرا اقوام بیابانگرد خزر و هون از این راه به روم خسارت‏های فراوانی می‏رساندند. انوشیروان در این ناحیه شهری ساخت به نام دربند (در نزدیکی باکو) و نیز یک سد بسیار بزرگ و طولانی که پس از اسلام به نام سد اسکندر شناخته می‏شود.

در سال ۵۴۵ م. با جاستینین امپراتور روم جنگید و روم مجبور شد در ازای پرداخت ٢۶۵٠ پاوند (١٣٢۵ کیلوگرم) طلا به مدت ۵ سال آتش بس برقرار شود.

سپس در سال ۵۴٧ م. دوباره با رومیان بر سر لازیکا جنگید و پیمان صلح دیگری با آنان بست که طی آن لازیکا را به روم واگذار کرد اما روم مجبور شد سالیانه ٣٠٠٠ قطعه طلا به ایران بدهد و میزان ٧ سال یعنی ٢١٠.٠٠٠ قطعه طلا پیش پرداخت شد. مسیحیان ایران از تعقیب دینی منصون شدند. سفیران سیاسی معافیت مالیاتی پیدا کردند. توافق شد که این صلح به مدت ۵۰ سال برقرار باشد.

میزان پول‏ها و خسارت‏هایی که انوشیروان در طول پادشاهی خود رومیان را مجبور به پرداخت کرد آن قدر بود که رومیان احساس می‏کردند خراجگزار ایران شده‏اند. از این رو پس از مرگ جاستینین و به قدرت رسیدن خواهرزاده‏اش جاستین، وی به گمان این که دیگر خسرو انوشیروان پیر شده و می‏توان او را شکست داد جنگ با ایران را شروع کرد. اما خسرو خود به میدان آمد و شکست دیگری بر جاستین وارد کرد.

خسرو انوشیروان در تاریخ اسلامی به لقب عادل یا دادگر شناخته می‏شود. آبادانی زیادی کرد و از جمله گندی شاپور را به بزرگترین مرکز علمی جهان زمان خویش تبدیل کرد. وی با هند و یونان روابط علمی برقرار کرد. دانشمندان یونانی که به خاطر تعصب مسیحی امپراتوری بیزانس تحت تعقیب و آزار بودند به ایران گریختند و انوشیروان آنان را به گرمی پذیرفت و در گندی شاپور به استادی گماشت. برزویه پزشک او به هندوستان رفت و کتاب کلیله و دمنه را با خود به عنوان هدیه آورد. بزرگمهر که در تاریخ اسلامی بوذرجمهر نیز خوانده می‏شود وزیر بزرگ و زیرک وی بود.

(ادامه دارد)

0 نظر: